قرآن مجيد در قسمتي از آياتش از امور مهمي که مربوط به آينده بود، خبر داده از حوادث و پيشامدهايي که بعداً واقع مي شد، پيشگويي نموده است و همه ي آن ها نيز پس از مدتي به وقوع پيوسته، هيچ يک از آن ها مخالف با واقع نگرديده است.
البته جاي ترديد نيست که اين همه اخبار از غيب و پيشگويي است که به جز طريق وحي، راهي بر آن نيست.
اينک نمونه اي از پيشگويي هاي قرآن مجيد:
1- پيشگويي درباره ي جنگ بدر
(وَ إِذْ يَعِدُکُمُ اللَّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّهَا لَکُمْ وَ تَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْکَةِ تَکُونُ لَکُمْ وَ يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِکَلِمَاتِهِ وَ يَقْطَعَ دَابِرَ الْکَافِرِينَ.) (1)
و به ياد آريد، هنگامي را که خداوند به شما وعده داده بود که يکي از دو گروه [کاروان قريش يا لشکر مسلح آن ها] نصيب شما خواهد بود، شما دوست داشتيد که کاروان براي شما باشد ولي خداوند مي خواهد، حق را با کلمات خود تقويت و ريشه کافران را قطع کند.
مؤمنين وعده ي غلبه و پيروزي بر دشمن و از بين رفتن کفار را داد. با اين که مسلمانان در آن روز از نظر تعداد لشکر و وسايل جنگ، ضعيف و در اقليت بودند، تا جايي که در ميان آنها تنها مقداد و زبيربن عوام، سواره و بقيه همه پياده بودند و در برابر آنان کفار در اکثريت و از نيروي بيش تري برخوردار بودند و به طوري که قرآن بيان مي کند، کفار آن چنان داراي نيرو و قدرت بودند که مؤمنين از جنگ با آنان در ترس و وحشت به سر مي بردند ولي خداوند در اين آيه اراده خويش را به مسلمانان اطلاع داده است که او مي خواهد حق را بر باطل پيروز گرداند و به وعده اش وفا نمود و مسلمانان را بر دشمنان پيروز و کفار را ريشه کن ساخت.
2- پيشگويي در سرنوشت دشمنان پيامبر
(فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِينَ. إِنَّا کَفَيْنَاکَ الْمُسْتَهْزِءِينَ. الَّذِينَ يَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ. )(2)
آن چه را که مأمور هستي، آشکارا بيان کن و از مشرکان روي گردان! ما [خطر] استهزاکنندگان را از تو رفع خواهيم نمود، هماناني که به خدا شرک مي ورزند و آنان به زودي [از نتايج اعمال شان] اطلاع خواهند يافت.
اين آيه شريفه در مکه، در اوايل دعوت اسلامي نازل گرديد و بعضي از مفسرين مانند بزّاز و طبراني در سبب نزول اين آيه، از انس بن مالک چنين نقل نموده اند که روزي رسول خدا در مکه از کنار عده اي مي گذشت و آنان پيغمبر را مسخره و استهزا مي نمودند و چنين مي گفتند که:«اين همان است که خيال مي کند پيامبر است و جبرئيل همراه او است.» در اين هنگام اين آيه شريفه نازل گرديد و پيروزي رسول خدا و کمک هاي غيبي را که شامل حال وي خواهد گرديد، نويد داد، خذلان و شکست سرکشان را که پيامبر را استهزا و مسخره مي کردند، اعلام نمود.
اين آيه در هنگامي نازل گرديد که کسي تصور نمي کرد روزي خواهد آمد که قريش شوکت و عزت خويش را از دست دهند و نفوذ و قدرت آنان با پيروزي رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) از بين برود و اين آيه شريفه چنين روز و سرنوشتي را براي قريش پيش بيني کرد و عيناً به وقوع پيوست.
3- پيشگويي درباره ي پيروزي اسلام بر تمام اديان ديگر
(هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ.) (3)
اوست که پيامبرش را با هدايت و آيين حق به سوي مردم فرستاد تا دين وي را بر تمام دين ها پيروز گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند.
اين آيه شريفه هنگامي نازل گرديد که اسلام هنوز در جزيره عربستان رواج کامل پيدا نکرده بود که اين آيه از پيروزي جهاني اسلام و از برتري و غلبه آن بر تمام اديان و ملل دنيا خبر داد که بخش عظيمي از آن تحقق يافت و تحقق کامل آن با ظهور مهدي و مصلح جهان خواهد بود.
4- پيشگويي درباره ي جنگ ايران و روم
(غُلِبَتِ الرُّومُ فِي أَدْنَى الْأَرْضِ وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ.)(4)
روم در نزديک ترين سرزمين شکست خورد ولي پس از مغلوب شدن به زودي پيروز و غالب خواهد گرديد.
آن چه اين آيه خبر داده بود، در مدت کم تر از ده سال واقع گرديد و شاه روم بر پادشاه ايران غالب شد و سپاه روم وارد سرزمين فارس گرديد.
5- پيشگويي در هزيمت دشمن نيرومند
(أَمْ يَقُولُونَ نَحْنُ جَمِيعٌ مُنْتَصِرٌ. سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ وَ يُوَلُّونَ الدُّبُرَ .)(5)
يا مي گويند: ما جماعتي متحد و نيرومند و پيروزيم ولي بدانند به زودي جمع شان شکست مي خورد و پا به فرار خواهند گذاشت.
اين آيه از هزيمت و شکست مشرکين و از پاشيده شدن اجتماعشان خبر مي دهد. اين جريان نيز در جنگ بدر واقع گرديد، آن گاه که ابوجهل اسب خويش را جلو راند و در پيشاپش لشکر خويش قرار گرفت و گفت: ما امروز از محمد و يارانش انتقام خواهيم گرفت ولي خداوند او را هلاک و جمعيتش را متفرق ساخت و حق را آشکار و کلمه حق را برتر گردانيد. اين جريان در موقعي به وقوع پيوست که مسلمانان در اقليت بودند و کسي نمي توانست، باور کند که سيصد و سيزده مردي که هيچ گونه وسايل جنگ در اختيارشان نبود و به جز يک يا دو اسب و هفتاد شتر که به نوبت سوار آن ها مي شدند وسيله اي نداشتند، بر يک لشکر انبوه و نيرومندي که از نظر تعداد، وسايل و تجهيزات جنگي برتري کامل دارند، غالب شوند، نيرو و قدرت آنان را در هم بشکنند، شوکت و عزت شان را به باد فنا و نيستي بسپارند.
6- پيشگويي در سرنوشت ابولهب
(تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَ تَبَ. مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَ مَا کَسَبَ. سَيَصْلَى نَاراً ذَاتَ لَهَبٍ. وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ ...)(6)
بريده باد هر دو دست ابولهب[ و مرگ بر او باد]، همان طور هم خواهم بود. آن چه از ثروت و اولاد به دست آورده است، به حال وي سودي نخواهد بخشيد، به زوي وارد آتش شعله ور دوزخ مي شود[ و نيز] همسرش در حالي که هيزم کش[دوزخ] است و در گردنش طنابي است، از ليف خرما!
اين سوره که در حال حيات ابولهب نازل گرديده است، از داخل شدن او و همسرش به آتش دوزخ خبر مي دهد و از اين آيه چنين استفاده مي شود که آنان تا زنده هستند، اسلام را نخواهند پذيرفت و در عناد و لجاجت خويش باقي خواهند ماند و يک سرنوشت شوم و ذلت باري در انتظار آن هاست و همان طور که قرآن پيش بيني کرده بود، آن دو نفر در حال کفر و بي ديني از اين جهان رخت بربسته و مستوجب عذاب ابدي گرديدند. در دنيا به ذلت و نکبت و در آخرت به عذاب الهي مبتلا شدند.
پينوشتها:
1-انفال/7.
2-حجر/94-96.
3- صف/9.
4-روم/2، 3.
5- قمر/44، 45.
6- لهب/1-4.
منبع مقاله: خوئي، سيد ابوالقاسم، (1385)، البيان في تفسير القرآن، ترجمه محمد صادق نجمي- هاشم هاشم زاده هريسي، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، چاپ دوم.